سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سقای کربلا
 
اسلام، شوخی را تا زمانی تأیید کرده است که با گناه دیگری مانند تحقیر،‌ تمسخر، افترا، غیبت و مانند آن همراه نباشد. رسول گرامی اسلام با سفارش یاران خود به شوخ طبعی، به مقدار ضرورت، خود نیز با آنان شوخی می‌کرد.
آنچه در پی می خوانید بخشی از شوخی‌ها و مزاح‌های پیامبر اسلام (ص) است که سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه، به مناسبت فرارسیدن هفته‌ وحدت و ولادت با سعادت آخرین فرستاده خدا،‌ تقدیم می‌کند.دشمن خدا
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرماید: رسول الله (صلی الله علیه و آله ) هر گاه مردی از اصحابش را غمگین می‌یافت، او را با شوخی، خرسند می‌ساخت و می‌فرمود: خداوند دشمن دارد، کسی را که به روی برادرش چهره در هم کشد.(?)

سفیدی در چشم
زنی خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) آمد و نام شوهرش را برد. حضرت فرمود: شوهرت همان است که در چشمانش سفیدی است ؟ گفت: نه در چشمانش سفیدی نیست. آن زن به خانه آمد و جریان را برای شوهرش تعریف کرد. مرد گفت : آیا نمی‌بینی که سفیدی چشم من از سیاهی آن بیشتر است.(?)
سیاهان به بهشت نمی‌روند
پیامبر به پیرزنی از قبیله اشجع فرمود: پیرزنان وارد بهشت نشوند. بلال حبشی که سیاه چهره بود، آن پیرزن را ناراحت دید و جریان را به رسول الله (صلی الله علیه و آله ) باز گفت. پیامبر (ص) فرمود: سیاه هم به بهشت نمی‌رود. بلال و پیرزن هر دو ناراحت بودند که ناگهان عباس، عموی پیامبر که پیرمرد بود، آن دو را دید و حال آن دو را برای پیامبر بازگو کرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) فرمود: پیرمرد هم به بهشت نمی‌رود. همه غمگین شده بودند. پیامبر (ص) که چنین دید، همه آنان را فراخواند، دلشان را نرم کرد و فرمود: “خداوند، پیرزنان، پیرمردان و سیاهان را به نیکوترین شکل بر می‌انگیزاند و آنان جوان و نورانی شده به بهشت می‌روند (? )“.
عسل و پیامبر (ص)
سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) به گونه‌ای بود که به یارانش اجازه می‌داد تا در حضور مبارکش، گفته‌های طنز آمیز ادا کنند. آنان نیز به پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از شوخی‌های ناپسند پرهیز داشتند، ولی از شوخی‌های پسندیده دریغ نمی‌کردند. از جمله، نعیمان، مرد شوخ طبعی بود. روزی عربی را با یک خیک عسل دید. آن را خرید و به خانه عایشه برد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) پنداشت که به عنوان هدیه آورده است. نعیمان رفت و اعرابی بر در خانه پیامبر (ص) ایستاده بود. چون انتظارش طولانی شد، صدا زد: ای صاحب خانه ! اگر پول ندارید، عسل را برگردانید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) جریان را دریافت و قیمت عسل را به آن شخص پرداخت. پیامبر چون زمانی دیگر، نعمیان را دید، فرمود: چرا چنین کردی ؟ گفت : دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) عسل را دوست دارد و اعرابی هم یک خیک عسل داشت. پیامبر (ص) خدا از کار نعیمان خندید و به او هیچ گونه درشتی نکرد(?).
بهترین نشانه شادی چیست؟
تبسم، بهترین نشانه شادی و نشاط است. چهره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) نیز هنگام دیدار یاران بیش از دیگران شاداب و خندان می‌نمود و گاه چنان می‌خندید که دندان‌های مبارکش نمایان می‌شد. ابوالدرداء می‌گوید: “رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هر گاه سخنی می‌فرمود، سخنش با لبخند همراه بود.رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) هم کلام خویش را با تبسم می‌آمیخت و هم چهره‌ای خندان داشت و هم به چهره دیگران لبخند می‌زد. در حدیث است : «کان اکثر الناس تبسماً و ضِحکا فی وجوه اصحابه» (?). بیش از همه، لبخند داشت و بر روی یارانش لبخند می‌زد.

کاش آن اعرابی می‌آمد
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می‌فرماید: “عربی بدوی نزد پیامبر (ص) می‌آمد و هدیه و سوغاتی به پیامبر اهدا می‌کرد. بعد همان ساعت می‌گفت : پول هدیه و سوغات ما را بدهید. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نیز می‌خندید. پس از آن جریان هر وقت غمگین می‌شد، می‌فرمود: آن اعرابی کجاست. کاش پیش ما می‌آمد(?)“.
شوخی و مزاح ظریف و زیبای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) درباره خوردن خرما نیز معروف است. گفته‌اند روزی آن دو گرامی با هم خرما می‌خوردند که پیامبر، هسته‌ها را جلوی علی (علیه السلام) می‌گذاشت و در پایان فرمود: هر که هسته‌اش بیشتر باشد، پر خور بوده است ! امیر مؤمنان در پاسخ گفت: هر که با هسته خورده باشد، پرخورتر بوده است (?).
همچنین از شوخ طبعی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) چنین نقل می‌کنند که حضرت برخی از یاران را از پشت سر بغل می‌گرفت و دو دستش را بر چشمان آنان می‌گذارد تا آنان را بیازماید که آیا می‌توانند با چشم بسته، طرف مقابل را تشخیص دهند یا نه (?).

غذا بخورم یا نه؟
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نه تنها خود، شوخی را آغاز می‌کرد، بلکه زمینه فرح را برای یاران خود فراهم می‌آورد.
روزی مرد عربی بر آن حضرت که بسیار اندوهگین می‌نمود وارد شد. وی می‌خواست چیزی بپرسد. اصحاب گفتند: نپرس! چهره پیامبر چنان گرفته است که جرئت پرسیدن نداریم. چهره پیامبر هرگز گرفته نبود، مگر هنگام نزول آیات موعظه یا آیات قیامت. او گفت : مرا به حال خود واگذارید. سوگند به خدایی که او را به پیامبری برانگیخت، هرگز رهایش نمی‌کنم تا خنده بر لبانش ظاهر شود. آن گاه به پیامبر (ص) گفت : ای رسول خدا! شنیده‌ام دجال با نان و غذا نزد مردم گرسنه می‌آید. پدر و مادرم به فدایت. آیا باید غذا نخورم تا از لاغری بمیرم یا بهتر است نزد دجال غذای کافی بخورم و چون سیر شدم، به خدا ایمان آورم ؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) آنقدر خندید که دندان‌های مبارکش نمایان شد. سپس فرمود: خیر! خداوند تو را به وسیله آنچه دیگر مؤمنان را بی‌نیاز می‌کند، بی‌نیاز می‌سازد(?).
خرما را با طرف دیگر می‌خورم!
نقل است روزی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله ) به صهیب بن سنان فرمود: در حالی که از چشم درد رنج می‌بری، خرما می‌خوری ؟ صهیب گفت : این چشم من درد می‌کند و من خرما را با طرف دیگر می‌خورم (??).
سیره رسول الله (صلی الله علیه و آله ) به گونه‌ای بود که به یارانش اجازه می‌داد تا در حضور مبارکش، گفته‌های طنز آمیز ادا کنند. آنان نیز به پیروی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) از شوخی‌های ناپسند پرهیز داشتند، ولی از شوخی‌های پسندیده دریغ نمی‌کردند.در مکتب رسول الله (صلی الله علیه و آله ) شوخی باید به اندازه‌ای باشد که مایه تخریب شخصیت گوینده آن نشود. قیس بن سعد، یار جوان پیامبر (ص) پس از توصیف شوخ طبعی پیامبر می‌گوید: “به خدا سوگند! آن حضرت با آن شگفتی و خنده، هیبتش از همه افزون‌تر بود(??)“.
زیاده روی در شوخی، ابهت انسان را در هم می‌شکند و اسلام هم برای شخصیت پیروان خود ارزش والایی قائل شده است. بنابرین، رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) افراط در شوخی را نکوهش می‌کرد: «لا تَمزَحْ فیُذهب بهاؤُک» ؛ از شوخی [زیاد] بپرهیز؛ زیرا ارزش و قداستت شکسته می‌شود(??)“.
شوخی و دروغ
در شوخی نباید از وسایل نامشروعی چون دروغ، برای خنداندن دیگران بهره گرفت. رسول گرامی اسلام در هشداری می‌فرماید:
وَیلٌ للذِی یُحَدِّثُ فَکذب لِیَضْحَکِ به القوم ویل له، ویل له (??).
وای بر کسی که کلام دروغی را نقل کند تا دیگران بخندند. وای بر او، وای بر او.
شوخی در چارچوب حق
مزاح باید از زشتی گفتار و نادرستی عاری باشد. پیامبر (ص) می‌فرمود:
انی لاامزح و لااءقول الا حقا(??). من شوخی نمی‌کنم و سخنی نمی‌گویم، مگر آنکه در چارچوب حق باشد.
یکی از یاران پیامبر از ایشان پرسید: آیا در اینکه با دوستان خود شوخی می‌کنیم و می‌خندیم، اشکالی هست ؟ پیامبر در پاسخ فرمود: “اگر سخنی ناشایست در میان نباشد، اشکالی ندارد(??)“.

پرهیز از شوخی زیاد
از سوی دیگر، خنده زیاد و قهقهه نیز عظمت و متانت آدمی را از بین می‌برد. از این رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) می‌فرماید:
«ایّاک و کثرة الضِحک فِانّه یمیتُ القلب»؛ از خنده بسیار بر حذر باش که دل را می می‌راند. (??)
رسول خدا (ص) خطاب به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: یاعلی، مزاح نکن، زیرا ارزش تو زائل می‌شود.(??)

پیامد مزاح با نامحرم
رسول خدا (ص) فرمود: هر کس با زن نامحرم شوخی کند،‌ برای هر کلمه‌ای که در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانی کنند.(??)
مزاح از خوش‌اخلاقی است
در «مکارم» از یونس شیبانى روایت شده که امام صادق علیه السّلام بمن فرمود: چطور است شوخى کردنتان با یک دیگر؟ گفتم: کم است. فرمود: چرا با هم مزاح نمیکنید؟ مزاح از خوش اخلاقى است، همانا با شوخى مى‏توانى برادر دینیت را مسرور نمائى، رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله با مردم شوخى مى‏کرد و منظورش این بود که مسرور سازد.(??)
در کتاب «اخلاق» ابى القاسم کوفى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمود: مؤمنى نیست مگر اینکه از مزاح بهره‏اى دارد. و رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مزاح مى‏فرمود ولی جز مطالب حق چیزى نمى‏گفت.
در «کافى» از معمر بن خلاد روایت شده که گفت: از حضرت رضا علیه السّلام پرسیدم قربانت گردم انسان در میان جمعى قرار گرفته سخنى پیش مى‏آید، مزاح مى‏کنند و مى‏خندند! فرمود: مانعى نیست، اگر نباشد- راوى گوید من یقین کردم منظور حضرت فحش دادن و ناسزا گفتن است- بعد فرمود: مرد عربى پیش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مى‏آمد و براى حضرت هدیه مى‏آورد، و همان جا مى‏گفت: پول هدیه مرا مرحمت کن.
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله مى‏خندید و آن حضرت هر وقت غمناک مى‏گردید، میفرمود: اعرابى چه شد، کاش مى‏آمد.

[ سه شنبه 89/12/10 ] [ 9:40 صبح ] [ رضا یوسفی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب