سقای کربلا |
سالها ایستاده بود تا بالاترین شرافت هستى را به بشر عرضه کند و با شفقت بى مثال خویش، شرم آموختن را از رخسار انسانى که نمىداند، بشوید. ایستاده بود تا به نفوذ چشمهاى امامت و ظرافت نگاه حکیمانهاش، هستههاى علم را بشکافد و حقیقت را از درونىترین لایههاى ابهام بیرون کشد و ظاهر کند. هیاهوى مجالس هشام چون کف روى آب، با نفس قدسى امام محمد باقر علیهالسلام فرو مىنشست. آخر چه کسى مىتوانست با امامى که چشمههاى حکمت در اطراف او مىجوشید، به مناظره بنشیند؟ همه دانش عالمان دهر، قطرات ناچیزى بودند که در برابر دریا، قد علم مىکردند. هرکس او را فقط یک بار دیده بود، جز به این حقیقت نتوانست زبان بازکند که دریچههاى روشنایى و دانایى را علم بىحساب امام به رویش گشوده و غبار جهل، به بیان شیواى او کنار رفته. عجز هشام، به نهایت رسیده بود. بار دیگر مجسمه باطلى دیگر، تمام اقتدار پوشالى خود را تنها در آن مىدید که حجت خدا را از میان بردارد...
[ پنج شنبه 90/8/12 ] [ 9:56 صبح ] [ رضا یوسفی ]
|
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |