سالهاست که پنجشنبه شبها و پای تلویزیونهایمان، میزبان درس تفسیر آقای قرائتی هستیم؛ «درسهایی از قرآن». برنامهای ماندگار در رسانه ملی که در طول سیسال، با ادبیاتی روان و همهفهم، سبکی متفاوت و لحنی شیرین، مفاهیم این کتاب آسمانی را به مخاطبان خود عرضه میکند. به بهانه یک عمر فعالیت قرآنی صاحبِ تفسیر «نور»، پای صحبتهای او نشستیم تا ایشان برای مخاطبان سایت رهبر انقلاب، موضوع توجه به قرآن را در حوزههای علمیه آسیبشناسی کند:
یکی از محورهای مورد اشاره رهبر انقلاب در جمع حوزویان، توجه به تفسیر قرآن است. با اینکه قرآن از منابع اصلی فقه ما محسوب میشود، اما به نظر شما دلایل غفلت و کمتوجه به تفسیر قرآن در حوزهها چیست؟
عوامل مختلفی میتواند در این مسئله دخیل باشد. اولاً ما به آیات احکام و آیات فقه بیشتر توجه کردهایم و قهراً خود قرآن از دست ما رفته است. مثل کسی که قبل از غذا مشغول خوردن چیزهای دیگری میشود و موقعی که سفره را پهن میکنند، به غذای اصلی میلی ندارد.
ثانیاً تشویقی روی قرآن صورت نمیگیرد. یعنی در حال حاضر شهریههای حوزه بر اساس درسهای مقدمات، رساله، کفایه و خارج است. حوزه برای تدبر در قرآن تشویق ندارد. ما تشویقهامان بر اساس درسهای حوزه است و نه تفسیر.
آیتالله بروجردی بالای منبر بود. بالاخره پای درس ایشان هم چند صد نفر بودند. درس که تمام شد و رفتند، یک پیرمرد رفت بالای منبر و چند نفر هم دورش جمع شدند. پرسیدم او کیست؟ گفتند این آیتالله زاهدی است. گفتم چه میگوید؟ گفتند تفسیر میگوید. این خاطره تلخ از آن روز در ذهن من ماند که عجب! صدها عالِم پای درس فقه نشستهاند، ولی وقتی مفسری به منبر میرود، پنج یا شش نفر مینشینند.
نکته دیگر این است که در عملِ خیلیها دین از سیاست جداست. بیشتر ما قرآن را کتاب مقدس میدانیم و نه کتاب زندگی. یعنی فکر میکنیم قرآن چون کتاب مقدسی است، سر سفره عقد، برای فاتحه یا برای استخاره و... باشد، اما باور نداریم که قرآن کتاب زندگی است. کتاب حقوق است. حدود دو هزار نکته حقوقی در قرآن وجود دارد. کتاب مدیریت است. صدها آیه راجع به مدیریت داریم. بسیاری از اساتید رشته مدیریت این را نمیدانند. کتاب نور و ارتباطات و کتاب هدایت و بصیرت است.
البته دستهایی هم در کار هست که یا خواب هستند یا خائن. انشاءالله که خواب هستند. مثلاً زبان عربی که در دبیرستانها تدریس میشود، عربیای نیست که به فهم قرآن منجر شود. به عقیده من ممکن است خیانت هم باشد.
یک مسئلهای هم که نباید بهراحتی از کنارش عبور کنیم، این است که ما مزه قرآن را نچشیدهایم. نچشیدن مزه قرآن هم تبعاتش همین است. مثلاً باید بدانیم که اقامه قرآن با اقتصاد ما رابطه دارد. وزیر اقتصاد، وزیر کشاورزی، وزیر صنعت اینها باید بدانند که اقامه قرآن اقتصاد را رشد میدهد.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أنّهُم أقامُوا التّوراةَ و الإنجیلَ و ما أُنْزِلَ إلَیْهِم مِنْ رَبِّهِم لَاکَلُوا مِنْ فَوقِهم وَ مِنْ تَحتِ أرجُلِهِم» یعنی اگر مردم قرآن را به پا دارند، از زمین و آسمان رزقشان توسعه پیدا میکند. این راز را هنوز ما کشف نکردهایم. باورمان نیامده است که واقعاً نماز باران در نزول باران اثر دارد.
ما قرآن را کتاب زندگی نمیدانیم. مثلاً میگویند دین از سیاست جدا است. ما حدود پانصد آیه سیاسی در قرآن داریم. دین از سیاست جدا است یعنی چه؟ یعنی پانصد آیه را از قرآن حذف کنیم؟ اینها نمیفهمند چه میگویند.
من بارها از آیتالله مکارم شیرازی شنیدم که فرمود برکتی که در تفسیر نمونه وجود داشت، هیچ درس و بحث و کتابی برای ما نداشت. الان حدوداً شصت بار چاپ شده است. من خودم به عنوان طلبه سی سال در تلویزیون هستم و بحث من از پربینندهترین بحثهای تلویزیون است، به خاطر اینکه عنوان برنامهام «درسهایی از قرآن» است. به قول امیرالمؤمنین قرآن دریایی است که هیچ دستی به عمقش نمیرسد.
ما باور نکردهایم قرآن شفا است، در حالی که باید این را باور کنیم. نهفقط اینکه اگر سوره حمد را بخوانیم، خوب میشویم. این هم هست، اما شفا است، یعنی همه بلاها را جواب میدهد؛ مشکلات اجتماعی، اخلاقی، سیاسی و خانوادگی را. قرآن هر سؤالی را که دارید جواب میدهد. امامان ما میفرمودند از ما بپرسید این حرفی را که میزنیم، از کجاست؟ ما میگوییم تمام این حرفهای ما از قرآن است. ریشه احادیث همهاش در قرآن است.
باید حوزههای ما به جایی برسد که وقتی به کسی میگوید چه میخوانید، اول بگوید تفسیر و بعدش بگوید کتاب شیخ. البته هر کسی نباید قرآن را تفسیر کند. تفسیرهای قرآن باید بررسی شود. قدیم علمای ما که حدیث نقل میکردند، اجازه داشتند برای نقل حدیث.
به هر حال یک قیام جدی باید انجام بدهیم. نباید در حوزه قم چهارصد رساله رسائل و مکاسب وجود داشته باشد، ولی تعداد تفسیرها سی تا باشد. باید به تعداد درسهای دیگر، تفسیر قرآن هم باشد. درسهای حوزه را باید جدی خواند، اما نه به قیمتی که انسان شش دفعه کفایه بگوید و یک دوره هم نهجالبلاغه و تفسیر نگوید. من نمیگویم قرآن الان در حوزهها کار نمیشود و نشده است؛ روی قرآن در حوزهها کار میشود، اما قرآن در رأس نیست. ما باید طوری باشیم که هر جای قرآن را باز کردیم، بفهمیم چه میگوید و روح قرآن را درک کنیم.
الان سخنرانیها و منبرها قرآنمحور نیست؛ شعرمحور است، سیاستمحور است، خوابمحور است، تاریخمحور است. گاه یک آیه در آن هست، ولی قرآنمحور نیست. خدا به پیغمبر میگوید: آنکه نازل شده، برای آنها بیان کن.