سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سقای کربلا
 

در روند نهضت اسلامی مردم ایران، تمامی‌ خیزش‌های مردمی همانند حلقه‌های یک زنجیره نقش تعیین کننده و منحصر به فرد خود را ایفا نمودند و مسلما بدون وقوع هر یک از آنها، روند نهضت به سرانجام مقصود نمی‌رسید.

 یکی از این قیام‌های سرنوشت‌ساز مردم انقلابی ایران که جایگاهی بی‌بدیل
در جریان نهضت اسلامی به خود اختصاص داده، قیام مردم تبریز در 29 بهمن سال 1356 می‌باشد. این قیام به عنوان تداوم سلسله قیام‌های مذهبی مردم از 15 خرداد 1342، به رهبری روحانیت مبارز و حضور طیف گسترده ای از اقشار مختلف مردم، چنان ضربه‌ای برپیکره در حال احتضار رژیم پهلوی وارد آورد که موجب گردید تا رهبر کبیر انقلاب در پیام خود به همین مناسبت، نوید سقوط رژیم و پیروزی نهضت مردم را به همگان بشارت دهد.

 

در روز اول آبان ماه 1356، خبر درگذشت ناگهانی آیت‌الله سید مصطفی خمینی، فرزند برومند حضرت امام خمینی (ره) منتشر شد. مردم مسلمان ایران، فوت مشکوک ایشان را شهادت نامیدند و از سوی دیگر شایع شد که سازمان ساواک در این ماجرا، دست داشته است . سیدمصطفی، به عنوان یار دیرین امام امت، همواره همراه ایشان بودند و نقش بی همتایی در پیشبرد نهضت اسلامی ایفا می‌نمودند. ایشان علاوه براینکه رابط امام با نیروهای انقلاب بودند، در بسیاری از تصمیم‌گیریها نیز، به عنوان مشاوری امین به رهبر نهضت، کمک می‌رساندند. بلافاصله پس از انتشار این خبر، مردم مسلمان ایران در سراسر کشور به برپایی مجالس بزرگداشت و ترحیم ایشان، همت گماشتند و این امر علاوه برمعرفی بیشتر نهضت اسلامی، نفرت و بیزاری مردم از نظام پهلوی را افزون‌تر ساخت. امام (ره) با نشان دادن صبر و شکیبایی فوق‌العاده در برابر این مصیبت، آن را از الطاف خفیه الهی برشمردند. فی الواقع نیز این حادثه از الطاف خفیه الهی بود، چرا که شهادت سیدمصطفی، باعث افزایش وحدت و همدلی مردم و نیروهای مذهبی گردید و از سوی دیگر ضمن افزایش محبوبیت امام خمینی و رهبری عالمانه ایشان، جریان نهضت ضد‌شاهنشاهی، کاملا به دست نیروهای مذهبی و یاران امام خمینی افتاد. به دنبال اوج گیری بی‌سابقه نهضت، و قدرت‌یابی فوق العاده نیروهای مذهبی، رژیم پهلوی که محبوبیت شدید امام خمینی در بین توده‌های مردم را بزرگترین عامل اتحاد و یکدلی مردم و پیشبرد نهضت و تزلزل پایه‌های رژیم می‌دید، آشفته و درمانده از هرجا، به تدبیری ساده لوحانه دست یازید و به این فکر افتاد تا به عنوان آخرین حربه، حرمت و قداست امام را در بین مردم، بشکند. در روز هفدهم دی ماه 1356، در روزنامه اطلاعات، مقاله ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به چاپ رسید . در این مقاله که نام مستعار نویسنده آن «رشیدی مطلق» بود، رژیم قصد داشت تا با فحاشی و توهین وقیحانه نسبت به روحانیت و ساحت امام خمینی، از ایشان انتقام بگیرد و به گمان واهی خود، حیثیت و اعتبار ایشان را در بین مردم، لکه‌دار نماید، تا شاید بتواند از این طریق، رهبری بلامنازع ایشان در روند نهضت را خدشه دار ساخته و جلوی سرنگونی خود را سد نماید. تهیه و چاپ مقاله مذکور را به افراد مختلفی نسبت می‌دهند، ولی به نظر می‌رسد که ساواک به دستور شخص شاه، آن مقاله را تدوین نموده بود. نویسندگان مقاله مذکور با بی‌شرمی تمام، تلاش داشتند تا قیام مردمی 15 خرداد 1342 و شخصت رهبر نهضت اسلامی را زیر سوال برده و امام را به هواداری از ملاکین، شهرت طلبی و عامل استعمار بودن، متهم سازند. عکس العمل امام در برابر انتشار این مقاله در آن مقطع، بسیار سرنوشت‌ساز و درعین حال، نشان از کرامت طبع و بزرگواری ذاتی ایشان بود. امام خمینی(ره) با صبر و بی‌اعتنایی به آن اهانت آشکار و گستاخانه، به همگان نشان دادند که هیچ‌ گونه خودخواهی در وجود ایشان راهی ندارد. هوشیاری امام، روحانیون آگاه و نیز بیداری و عمق علاقه مردم به امام، موجب شد که انتشار این مقاله، نتیجه‌ای معکوس برای رژیم در برداشته باشد. با آنکه مردم مسلمان در سراسر کشور، با خشم و نفرت به این اهانت، پاسخ دادند ولی شهر قم، واکنش خاصی در برابر آن نشان داد. بلافاصله در قم، دروس حوزه علمیه، به نشانه اعتراض، تعطیل شد وطلاب به طور دسته‌جمعی به سوی منازل مراجع شتافتند. اجتماع عظیم روز 18 دی در مسجد اعظم، با شعارهای ضدرژیم پهلوی و حمایت از امام خمینی، توام شد. این تظاهرات با حمله پلیس به صحنه درگیری مردم با پلیس تبدیل شد و حوادث مذکور تا نیمه‌شب، ادامه یافت. روز 19 دی ماه، اوضاع شهر قم، به‌گونه‌ای دیگر بود. مردم و طلاب با تعطیل کردن بازارها و مغازه‌های شهر، ضمن سرازیر شدن به خیابانها، نفرت و عصبانیت خود از اقدام رذیلانه رژیم را به نمایش گذاشتند. ماموران مسلح رژیم نیز پس از مشاهده موج عظیم تظاهرات مردمی، به سوی تظاهرکنندگان آتش گشودند. مردم نیز که مورد حمله ناجوانمردانه قرار گرفته بودند. با سنگ و چوب به مقابله با دژخیمان پرداختند و برسر راه خود، شیشه‌های شعب بانک صادرات (که متعلق به یک سرمایه‌دار بهایی بود) و ساختمان حزب رستاخیز را شکستند . تعداد کشته‌ها و مجروحین ناشی از تیراندازی عمال رژیم به قدری بود که مراکز درمانی شهر، مملو از شهدا و زخمی‌ها شده بود و دیگر امکان مداوا و کمک رسانی به خیل عظیم مجروحین، وجود نداشت. فاجعه کشتار مردم قم در 19 دی ماه، اعتراض شدید مردم شهرهای دیگر کشور و بی‌آبروتر شدن رژیم در داخل و خارج را موجب شد. علاوه براین، پیام امام خمینی(ره) پس از این فاجعه، دامنه انقلاب را گسترده‌تر و سقوط رژیم را نزدیک‌تر ساخت. در چهلمین روز قیام مردم قم و شهادت جمع کثیری از مردم آن شهر، در سراسر کشور مجالس ترحیم و یادبود برگزار گردید. این روز که مصادف با 29 بهمن سال 1356 بود، روزی سرنوشت‌ساز در جریان نهضت اسلامی به شمار می‌آید. شهر تبریز نیز همانند دیگر شهرهای کشور، مهیای برگزاری مجالس بزرگداشت شهدای 19 دی قم بود. در این شهر، از چند روز قبل، اعلامیه‌ای به صورت وسیع توزیع شده بود. در این اعلامیه، یازده تن از علمای طراز اول تبریز، تعطیلی بازار، تشکیل مجلس یادبود و بزرگداشت شهدای 19 دی قم را خواستار شده و روز 29 بهمن را روز عزا و تعطیل عمومی، اعلام کرده بودند. نیروهای ساواک و شهربانی نیز، شماری از مردم را به دلیل پخش و توزیع این اعلامیه، بازداشت کرد. اعلامیه علمای شهر تبریز، زمان مراسم یادبود را از ساعت 10 صبح تا 12 در مسجد حاج میرزا یوسف (قزلی) تعیین کرده بود. از سوی دیگر، روز 29 بهمن، مصادف با روز شنبه و همزمان با امتحانات برخی ازدانشجویان بود، ولی نه تنها حدود نیمی از دانشجویان از حضور در دانشگاه خودداری نمودند، بلکه دانشجویان حاضر در دانشگاه نیز، با سردادن شعار، شکستن شیشه‌ها و تعطیل کردن کلاسها، از دانشگاه خارج شده و به سمت مرکز شهر حرکت نمودند. عده‌ای دیگر از مردم نیز، از جمله بازاریان و طلاب حوزه طالبیه، پس از تجمع در مقابل مسجد جامع شهر، قصد حرکت گروهی به سوی مسجد حاج میرزا یوسف را داشتند، که در پی ممانعت مامورین شهربانی، این تجمع، به درگیری مردم و ماموران، تبدیل شد. با این حال شمار زیادی از مردم که طبق اعلامیه مذکور، در زمان مقرر به سمت مسجد سرازیر شده بودند، با درهای بسته مسجد روبرو شدند. مامورین شهربانی برای جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای قم، مانع ورود مردم به مسجد گردیدند و از طرف دیگر، تلاش کردند تا مردم را پراکنده نمایند. مردم عزادار و خشمگین، خواستار باز شدن درب مسجد شدند . به دنبال عدم موفقیت نیروهای شهربانی در متفرق ساختن مردم، و تداوم پافشاری مردم برای حضور در مسجد و برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای قم، سرگرد حق شناس، رئیس شهربانی تبریز، خطاب به مردم مسلمان، لفظ توهین‌آمیز و وقیحانه‌ای را نسبت به مسجد، ایراد نمود. این اقدام وی، علاوه برخشمگین‌تر ساختن مردم، باعث شد که یکی از جوانان غیور شهر به نام محمد تجلا، سیلی محکمی را به گوش سرگرد حق‌شناس وارد آورد. به دنبال این اقدام جسورانه، سرگرد حق‌شناس با شلیک گلوله‌ای به سمت قلب این جوان، وی را به شهادت برساند. با شهید شدن محمد تجلا، دیگر خشم مردم انقلابی، از کنترل خارج شد . مردم جنازه شهید را برروی دستان خود بلند کرده و با فریاد «لااله الا الله» پیکر وی را تشییع نمودند. در این هنگام، دانشجویان نیز به مردم پیوستند و شعار «درود برخمینی» در شهر طنین‌انداز گردید. تظاهرکنندگان خشمگین، بدون اینکه کوچکترین تعرضی به اموال و اماکن خصوصی نمایند، مظاهر دولتی را مورد حمله قرار داده و مجسمه شاه، سینماها، مراکز فساد، مشروب فروشی‌ها، موسسات وابسته به بهائیان و ساختمان حزب رستاخیز را ویران نمودند. شهر تبریز از ساعت 9/30 صبح عملا از کنترل پلیس و شهربانی خارج شده و در کنترل مردم قرار گرفت. اخبار قیام مردم به سرعت به دربار مخابره شد و محمدرضا شاه پهلوی، شخصا دستور سرکوب مردم را صادر کرد. این دستور در تماس جمشید آموزگار، نخست وزیر وقت با استاندار آذربایجان شرقی، به وی ابلاغ شد. از این‌رو، نیروهای ارتش سوار برتانک و نفربر در ساعت 12/30 ظهر برای سرکوب کردن مردم، داخل شهر شدند. البته بیشترین نقش در کشتار مردم را ساواک برعهده داشت. چرا که طبق اظهار شاهدان، سربازان ارتش، حاضر به کشتن مردم نبودند و مستقیما به سوی مردم شلیک نمی‌کردند، بلکه ماموران ساواک به طور ناجوانمردانه و حتی با سوار شدن برآمبولانس‌ها، ناگهان با باز کردن درب آن، مردم را به رگبار گلوله می‌بسته و به خاک و خون می‌کشیدند. آماری که درباره شهدا، مجروحین و دستگیرشدگان این روز منتشر شد، متفاوت است. آمارهای رسمی، تعداد شهدا را 6 نفر و زخمیان را 125 نفر اعلام نمود، ولی طبق آمارهای غیررسمی، شمار شهدا 200 نفر، مجروحان 500 نفر و بازداشت‌‌شدگان به حدود 1000 نفر بالغ می‌شد. باید دانست که در روز 29 بهمن 1356، برای اولین بار، شعار «مرگ برشاه» به طور علنی سر داده شد و از این‌رو، دیگر به راحتی می‌شد سقوط قریب‌الوقوع نظام سلطنتی را پیش‌بینی نمود. امام خمینی نیز به دنبال قیام 29 بهمن تبریز، در سخنرانی خود در نجف اشرف اعلام نمودند که «ما عزادار شهدای قیام 29 بهمن تبریز هستیم.» ایشان همچنین به همین مناسبت پیام مهمی صادر نمودند و در طی آن پیام، ضمن تسلیت‌گویی به مادران داغدیده و پدران مصیبت کشیده، و برشمردن نهضت عظیم این شهر به عنوان مشت محکمی بردهان یاوه‌گویان، وعده پیروزی نهایی را بشارت دادند. از آنجایی که قیام 29 بهمن در یکی از نقاط حساس و تاریخ‌ساز ایران به وقوع پیوسته بود و نیز تمامی اقشار مختلف مردم در آن نقش داشتند، و همچنین به دلیل گستردگی و عظمت این قیام، بازتاب گسترده‌ این قیام در رسانه‌های گروهی جهان، باعث مطرح شدن بیشتر نهضت اسلامی در سطح جهانی شد. رژیم نیز که ضربه‌ای بس محکم خورده بود، به اتهام زنی پرداخته و ادعا نمود که افرادی که از آن سوی مرزها وارد کشور شده بودند، این حادثه را به‌وجود آوردند. علیرغم اتهامات واهی رژیم پهلوی، این قیام به سرعت به دیگر مناطق کشور سرایت کرد و درچهلم شهدای 29 بهمن تبریز، مجالس یادبود و قیام‌های خونین دیگر در بسیاری از شهرهای کشور همانند اصفهان، مشهد، قم، یزد، نجف‌آباد و خمین، برگزار گردید. قیام مردم تبریز در روز 29 بهمن 1356 نه تنها ضربه‌ای محکم و کارساز بر پیکره لرزان و در حال فروپاشی رژیم سلطنتی وارد ساخت، بلکه باعث تداوم زنجیره قیام‌های خونین مردم مسلمان ایران گردید و مردم انقلابی ایران و نیز مبارزین را به ادامه نهضت و رسیدن به پیروزی امیدوارتر و مصمم‌تر نمود. از این‌رو قیام 29 بهمن تبریز، به عنوان یکی دیگر از افتخارات مردم مبارز و آزادیخواه آذربایجان، در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت گردیده است.


[ سه شنبه 90/11/18 ] [ 7:47 صبح ] [ رضا یوسفی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب