سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سقای کربلا
 
yr0o8n32nt26cdzgonx.jpgحکیم عمر خیام نیشابوری، از حکما، ریاضی‌دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن ‌5 و اوایل قرن ‌6 است که طرز بیان مسلک و فلسفه او تاثیر به سزایی در ادبیات فارسی به جای نهاده و میدان وسیعی برای جولان اندیشه دیگران فراهم کرده است.
به گزارش بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، حکیم عمر خیام که بی‌شک از مفاخر ملی ایران و از نوابغ فلسفه جهان است، سال ‌430 هجری در یکی از قریه‌های نیشابور متولد شد. گفته شده است حکیم ابوالفتح یا ابوحفص عمر ابراهیم خیام که القابی نظیر خواجه امام، حجه‌الحق، سیدالحکما و فیلسوف‌العالم را به او نسبت داده‌اند، علاوه بر ریاضیات و نجوم، در علم حکمت و تفسیر و حدیث نیز مهارت داشته است.
در حکایتی آمده است که روزی خیام بر شهاب‌الاسلام عبدالرزاق پسر ابوالقاسم عبدالله ‌بن علی وزیر سلجوقی و برادرزاده نظام‌الملک وارد شد که در آن مجلس از اختلاف قرائتها در مورد آیه‌ای از قرآن سخن می‌گفتند که خیام نیز وجهی از این قرائتها را بر وجوه دیگر ترجیح داد.
خیام را تالی و پیرو ابوعلی‌سینا در علوم حکمت دانسته‌اند که در رساله‌ای به نام کون و تکلیف که در سال ‌473 هجری در جواب ابونصر نسوی شاگرد ابن‌سنا تقریر کرده، از شیخ با عنوان معلم من و افضل‌المتاخرین یاد کرده است. قدیمی‌ترین ماخذی که از خیام نامی به میان آورده، کتاب چهار مقاله نظامی عروضی است که در سال ‌506 در کوی برده‌فروشان بلخ او را دیده است.
در ادامه نیز به قولی از خواجه‌ عمر خیام اشاره شده است که می‌گفت: گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل‌افشان می‌کند و نظامی افزوده است که وقتی در سال ‌530 به نیشابور رسیده، چند سالی بوده که از وفات او گذشته است.
از همین روایت به مهارت خیام در علم نجوم نیز اشاره می‌شود. چنان که می‌گویند در کارهای بزرگ علمی مانند ترتیب رصد ستارگان و اصلاح تقویم به او رجوع می‌کرده‌اند.
از دیگر کسانی که علاوه بر نظامی عروضی او را در جوانی دیده است، ابوالحسن زید بیهقی است. وی را فردی با ذکاوت نام برده‌اند که در اصفهان هفت بار کتابی را خوانده و در بازگشت به نیشابور آن را کامل املا نموده است. همچنین او را عاشق طبیعت، اما تندخو ذکر کرده‌اند که فطرتا مردی بدبین و محتاط بوده و از بحث کردن اجتناب می‌ورزیده است.
در مورد دوری وی از بحث و مجادله به این حکایت اشاره می‌کنند که غزالی در باب تعیین جزیی از اجزاء فلک از او سؤالی کرد و خیام در جواب سخن او برای حفظ از نزاع، سخن را به درازا کشانیده است.
مشخص نیست که به حج رفته است یا خیر، اما در مورد مسافر‌تهایش گفته‌اند که به سمرقند، بلخ، هرات، اصفهان و حجاز سفرهایی داشته است.
در گذشته بیشتر خیام نیشابوری به عنوان ریاضیدان و منجم مطرح بوده است که با همکاری ابوالعباس لوکری و ابوالفتح خازنی زیج‌السنجری در نجوم را تالیف کرده است.
وی رساله‌ای در معراج دارد و خطبه الغراء ابن سینا را به فارسی ترجمه کرده است. از آثار مشهور او در ریاضی به رساله جبر و مقابله که به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده است، می‌توان اشاره کرد که غلامحسین مصاحب در سال ‌1336 آن را ترجمه کرده است.
همچنین کتابهای رساله‌ فی ‌شرح ما ‌اشکل من مصادرات الکتاب اقلیدس و کتابی در بیان دستور ارشمیدس و ترازوی او برای وزن کردن اشیاء با توجه به وزن هر کدام و رساله‌ی کوتاه در حل مساله‌ای جبری با ذکر ‌21 قسم معادله جبری و چند اثر دیگر و شرح‌المشکل من کتاب الموسیقی که جلال‌الدین همایی آن را ترجمه کرده است نیز از او است. اثری با نام نوروزنامه در منشاء تاریخ و آداب جشن نوروز هم به او منسوب است که در صحت انتساب آن به خیام تردید وجود دارد.
همچنین مثلث پاسکال و دو جمله‌یی نیوتن نیز به او نسبت داده شده است که قبل از آنان به آنها پرداخته است.
اما اولین جایی که به خیام شاعر پرداخته می‌شود، کتاب عمادالدین کاتب اصفهانی با نام فریده‌القصر است که سال ‌572 حدود نیم قرن پس از مرگ خیام نوشته شده و در آن از این حکیم و ریاضی‌دان عالیقدر به عنوان شاعر حوزه خراسان یاد شده است.
خیام در زمان خود بسیار مورد احترام بوده است و ملکشاه سلجوقی او را در مقام ندما می‌نشانده و خاقان شمس‌الملوک در بخارا با او برتخت می‌نشسته است، اما سلطان سنجر به واسطه روایتی که درباره او ذکر شده، از او بغض و کینه بر دل گرفته است. به واسطه این روایت، می‌گویند در کودکی که سلطان سنجر آبله گرفته بوده است، خیام به بالین او می‌رود و در خواب، مجیر‌الدوله وزیر به او می‌گوید که این بچه مخوف است و بیماری وخیمی دارد.
از افسانه‌های کجول که برای خیام ساخته‌اند، دوستی و همشاگردی بودن او با نظام‌الملک و حسن صباح است که در جوامع‌التاریخ، تاریخ گزیده و روضه‌الصفا و تذکره دولتشاه نیز آمده است، اما با توجه به این که وفات خیام میان سالهای ‌506 تا ‌517 است و حسن صباح در سال ‌518 وفات کرده است و ولادت خواجه‌نظام الملک نیز در سال ‌408 است، هم سن بودن آنها تنها در صورتی امکان‌پذیر است که هر سه بالای صد سال عمر کرده باشند و این محال است. در مورد رباعیات خیام که در زمان حاضر به آنها شهرت دارد، باید گفت: به واسطه تعصب مردم و افکار فلسفی خاص خیام تنها عده‌ای از دوستان و نزدیکان او می‌دانستند که او شاعر است و رباعیات نیز پس از مرگ او منتشر شده است. در کتاب نزهه‌الارواح شهر زوری از شعر خیام سخن گفته شده که ‌70 یا ‌80 سال پس از مرگ خیام نوشته شده است. همچنین در کتاب مرصادالعباد نجم‌الدین رازی نیز از دو رباعی او یاده شده است.
با توجه به این که محیط اجتماعی قرن پنجم برای جولان افکار فلسفی خاص، به مراتب نامساعد‌تر از قرن سوم و چهارم بوده و میدان نیز برای واعظان و محدثان فراخ‌تر گردیده است و رواج عقاید تعبدی بازار فلسفه را کساد و تعصبهای مذهبی به آزادی فکر غلبه داشته، خیام ترجیح داده است از فلسفه خود حرفی به میان نیاورد؛ چنان که گفته است:
                                                               خورشید به گل نهفت می‌نتوانم // و اسرار زمانه گفت می‌ نتوانم 
                                                               از بحر تفکر سر برآورد خرد // دری که ز بیم سفت می‌نتوانم

در خصوص مرگ خیام نیز روایاتی ذکر شده است که می‌توان گفت حکایت زیر از معقول‌ترین آنها است:
در این باره آمده است که حکیم‌ الهیات شفا را مطالعه می‌کرده و چون به فصل واحد و کثیر رسیده، خلالی میان کتاب گذاشته و گفته است جماعت را بخوانید تا وصیت کنم، چون اصحاب گرد آمدند، وصیت کرد و نماز خواند. دیگر چیزی نخورد و نیاشامید تا نماز خفتن (عشاء) که به سجده رفت و دعا کرد: ?اللهم انی عرفتک علی مبلغ امکانی فاغفرلی فان معرفتی ایاک وسیلتی ? و جان به جان آفرین سپرد.

از کتابهایی که رباعیات خیام را ضبط کرده‌اند، می‌توان به مرصادالعباد، جهان‌گشای جوینی، تاریخ گزیده، مونس‌الاحرار و نزهه‌المجالس که بعد از مونس الاحرار تحریر شده است، اشاره کرد. خیام از برجسته‌ترین کسانی است که شعر را برای تفکرات فلسفی خود به کار برده است؛ چنان می‌نماید که ضرورت روحی او را به این کار کشانده است.
زندگی از دید او زودگذر و اتفاقی است و خواب و خیالی بیش نیست و از حیث ایجاز و فشردگی مطلب و توالی جمله‌ها بسیار عالی و از ویژگی‌ بارز سخن او سادگی و عاری بودن از بازیهای لفظی و صنایع شعری است.
رباعی را نخست رودکی پدید آورد، اما رباعیات خیام در ادب فارسی سیمایی متمایز دارد که شالوده اصلی آنها اندیشیدن به راز هستی و دچار حیرت شدن است.
خیام نیشابوری از برجسته‌ترین کسانی است که شعر را برای تفکرات فلسفی خود به کار برده است و چنان می‌نماید که ضرورت روحی او را بدین کار نشانده است.
ارزش کار خیام در این است که آیینه تفکرات و انفعالات نفسی او در اشعارش آمده است و در پی یافتن علت غایی است و فنا و نیستی برای او واقعیتی غیرقابل انکار است.
ترانه‌های خیام آینه‌ای است که هر کس قسمتی از افکار و یاسهای خود را در آن می‌بیند و از این جهت در میان مردم جای خود را باز کرده است.
البته همین دیدگاه‌ها و افکار خیام که در رباعیات او جریان دارد، سبب شده است به او با دید طعن و انکار نگاه شود؛ زیرا او تمام مسائل دینی را به تمسخر گرفته و از روی تحقیر به فقهایی که از آنچه خودشان نمی‌دانند، دم می‌زنند، حمله می‌کند؛ زیرا خرده‌بینان افکار آزاداندیش و به دور از هر گونه قید و بند او را نمی‌توانند تحمل کنند و او هم نمی‌تواند کورکورانه زیر بار احکام تعبدی، جعلی فقهای زمان خود برود.
در فلسفه او ماوراء ماده چیزی نیست و دنیا در اثر اجتماع ذرات به وجود آمده که برحسب اتفاق کار می‌کنند و دایمی و ابدی است و انسان نیز هیچ بیم و امیدی ندارد. چنان که گفته است: باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی

در رباعیات خیام چرخ محکوم می‌شود و به قضا و قدر نیز اعتقادی ندارد و از نگاه او همه کواکب نحس هستند. در اشعار او بدبینی دیده می‌شود، هر چند از ته دل به شادی معتقد است، اما چون همیشه با فکر عدم و نیستی به شادی می‌اندیشد، همواره خوشی او تاثربرانگیز است.
خیام از جوانی به علت نگرشهای خاص خود بدبین بوده است، اما در دوران پیری فلسفه خوشی را انتخاب می‌کند که همانطور که قبلا گفته شد، با یاس و حرمان همراه است.
پیمانه عمر من به هفتاد رسید // این دم نکنم نشاط کی خواهم کرد
خیام شکاک و به جهل معترف است. او معتقد است بشر مسائل را درک نمی‌کند. متدین نیست، اما منکر هم نیست، بلکه معتقد است انسان در گردش مستمر موجودات مانند خس و خاشاکی می‌گذرد و می‌غلطد و نمی‌داند از کجا آمده است و به کجا خواهد رسید.
او از مرگ هراسی ندارد، اما از کوتاهی عمر نالان است که سبب می‌شود از نعمتها و زیباییها لذت نبرد و افسوس بخورد.
خیام در ایران و خارج از ایران به باده‌ستایی اشتهار دارد؛ هر چند این مورد در رباعیات او بسیار معدود دیده شده است. از نگاه او باده رمز تمتع و شعاری است برای بهره‌ گرفتن از زندگی. او باده را می‌ستاید، اما آن را تنها یک وسیله می‌داند.
از متاثران او می‌توان به افضل‌الدین کاشی،‌ عطار، عراقی، فاریابی، عبید زاکانی، سعدی و بالاتر از همه، به حافظ اشاره کرد که در ناپایداری دنیا، ‌غنیمت شمردن دم و می‌پرستی، از او تاثیر پذیرفته‌اند. حکیم عمرخیام نیز از رودکی، فردوسی، ابن‌سینا و ناصرخسرو می‌تواند تا حدی متاثر شده باشد.
میزان رباعیات او از عدد ‌56، ‌78 تا ‌143 رباعی که صادق هدایت در سال ‌1313 جمع‌آوری کرده است و ‌178 رباعی که فروغی و غنی در سال ‌1320 جمع‌آوری کرده‌اند، متغیر است.
قدیمی‌ترین نسخه رباعیات منسوب به خیام، نسخه ادبی اکسفورد به سال ‌865 در شیراز است که ‌158 رباعی دارد و سه قرن پس از خیام جمع‌آوری شده است. از مشکلات رباعیات خیام اختلاف نسخه‌هاست که محقق دانمارکی آرتور کریستنسن ذیل ‌121 رباعی منسوب به او و جلال‌الدین همایی ذیل ‌559 رباعی نسخه بدل یادداشت کرده است.
در رباعیات منسوب به او تخالف و تغایر محسوس و فقدان تجانس لفظی و انسجام فکری به حدی است که نمی‌توان بسیاری از آنها را مولود قریحه یک شخص واحد دانست.
مشهورترین ترجمه‌ای که از رباعیات خیام شده و شاید شهرت آنها در جهان مرهون این ترجمه است، ترجمه آزاد و منظوم ادوارد فتیزجرالد است که سال ‌1859 به طبع رسید.
تنسین شاعر انگلیسی این ترجمه و رباعیات خیام را (سرود زرین شرقی به ترجمه‌ای بهشتی) دانسته است و ارنست رنان فرانسوی خیام را برادر گوته ذکر کرده است.
از نکات جالب این است که گفته شده است سربازان انگلیسی در دو جنگ جهانی رباعیات خیام را با خود به همراه داشته‌اند.


حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عمر‌ بن ابراهیم خیام نیشابوری، ریاضی‌دان، ستاره شناس و شاعر ایرانی قرن ششم هجری، 961 سال پیش در نیشابور دیده به جهان گشود. روز 28 اردیبهشت در تقویم رسمی ایران به نام روز «بزرگداشت خیام» نام‌گذاری شده است. به گزارش ایبنا، دوشنبه 28 اردیبهشت، روز بزرگداشت خیام نیشابوری است.

حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شده ‌است. او از ریاضی‌دانان، ستاره‌شناسان و شعرای به‌نام ایران در دوره سلجوقی است. گرچه به باور برخی، پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و در این حوزه دارای لقب «حجةالحق» بوده ‌است، ولی آوازه‌اش عمدتا از نگارش رباعیاتی به دست آمده که امروزه شهرت جهانی دارند.

شهرت جهانی خیام با ترجمه انگلیسی فیتز جرالد از رباعیات او به دست آمده است.

آنچه از زندگی خیام می‌دانیم
عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و اختر شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیما از زبان یونانی فرا گرفته بود.

دکتر غلامحسین مصاحب در مقاله‌ای درباره خیام می‌نویسد: «خیام در حدود 449 تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی درباره معادله‌های درجه سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله با نظام الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت. وی این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلال‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانه اصفهان را به‌عهده گیرد. او هجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها (حدود 458) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. خیام تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال‌الدین ملکشاه شهره‌ است؛ اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد.»

در رساله «در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس» که در سال 1314 به اهتمام تقی ارانی به چاپ رسید، درباره خیام آمده است: «خیام در سال 456 مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس نوشته و در آن خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد. بعد از سال 479 اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالا در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رساله مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالا در همین سال‌ها نوشته شده‌است.»

غلامحسین مراقبی در مقدمه‌ای که بر رباعیات خیام نوشته ادعا کرده است: «خیام در زندگی زن نگرفت و همسر برنگزید. البته برخی از داماد خیام سخنانی نقل کرده‌اند و در این‌باره نظری دیگر داشته‌اند.»

مرگ شاعر
براساس آنچه در سیاست نامه خواجه نظام الملک نوشته شده، در زمان خیام فرقه‌های مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحث‌ها و مجادلات اصولی و کلامی بوده‌اند. در این میان فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم می‌شدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرات ابراز نظریات خود را نداشت؛ حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. در آن جا، خواجه نظام همه معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت سرکوب می‌کند و همه را منحرف از راه حق و ملعون می‌داند.

از نظر سیاسی نیز وقایع مهمی در عصر خیام رخ داد؛ از جمله سقوط دولت آل‌بویه، قیام دولت سلجوقی، جنگ‌های صلیبی و ظهور باطن‌نیان و حسن صباح.

خیام به تبار دانشمندانی تعلق دارد که از قرن سوم تا پنجم هجری ممالک اسلامی مشرق زمین را قلمرو دلخواه ِ دانش و اندیشه ساختند. هنگامی که خیام زندگی خود را آغاز می‌کرد ابن‌سینا و ابوریحان به سال‌های پایانی عمر خود رسیده بودند.

مرگ خیام را میان سال‌های 517-520 هجری و در نیشابور می‌دانند. گروهی از تذکره نویسان نیز وفات او را در 516 نوشته‌اند؛ اما پس از بررسی‌های لازم مشخص شد که تاریخ وفات وی سال 517 بوده ‌است. مقبره خیام هم‌اکنون در شهر نیشابور، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع است، قرار گرفته.

برای درک گستره شهرت خیام در زمان حیاتش، و این که او را در آن زمان بیش‌تر به عنوان ریاضی‌دان و فیلسوف می‌شناختند و نه شاعر، کافی است نگاهی کنیم به بخش پایانی چهار مقاله نظامی عروضی. وی در آنجا ماجرای دیدار خود با خیام را در زمان حیات وی و سپس، زیارت آرامگاه وی را در نیشابور بیان می‌کند.

آثار خیام
خیام در دوران سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (426 تا 590 هجری قمری) و در زمانی که خواجه نظام‌الملک وزارت می‌کرده است، گاهشمار ایرانی را اصلاح می‌کند.

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری خوانده‌اند؛ هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سینا بوده‌ است، بسیار بعید می‌نماید، چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته‌اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می‌داند؛ اما این استادی ابن سینا، جنبه معنوی دارد. همچنین از وی هم‌اکنون بیش از 100 رباعی برجای مانده ‌است.

خیام آثار علمی و ادبی بسیار تالیف کرد. او میزان الحکمت را درباره فیزیک و لوازم الامکنة را در دانش هواشناسی نوشت. نوروزنامه دیگر اثر ادبی اوست، در پدیداری نوروز و آیین پادشاهان ایرانی و اسب و زر و قلم که در حدود 459 هجری قمری نگاشته شده ‌است. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش‌پژوهان اروپایی در سال 1742 در یکی از کتابخانه‌های لیدن یافته شد. این کتاب در 1815 توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منشر شد.

دیگر آثار این دانشمند ایرانی عبارت است از:
• رسالة فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله به زبان عربی، در باره معادلات درجه سوم.
• رسالة فی شرح مااشکل من مصادرات کتاب اقلیدس در مورد خطوط موازی و نظریه نسبت‌ها.
• رساله میزان‌الحکمه. «راه‌حل جبری مساله تعیین مقادیر طلا و نقره را در آمیزه‌(آلیاژ) معینی به وسیله وزن‌های مخصوص به‌دست می‌دهد.
• قسطاس المستقیم
• رساله مسائل الحساب، (این اثر باقی نمانده ‌است)
• القول علی اجناس التی بالاربعاء، اثری درباره موسیقی.
• رساله کون و تکلیف به عربی. این رساله درباره حکمت خالق در خلق عالم و حکمت تکلیف است که خیام آن را در پاسخ پرسش امام ابونصر محمدبن ابراهیم نسوی در سال 473 نوشته ‌است و او یکی از شاگردان پورسینا بوده و در مجموعه جامع البدایع باهتمام سید محی‌الدین صبری در سال 1230 و کتاب خیام در هند به اهتمام سلیمان ندوی سال 1933 میلادی چاپ شده ‌است.

• رساله روضة‌القلوب در کلیات وجود
• رساله ضیاء العلی
• رساله‌ای در صورت و تضاد
• ترجمه خطبه ابن سینا
• رساله‌ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب
• رساله مشکلات ایجاب
• رساله‌ای در طبیعیات
• رساله‌ای در بیان زیگ ملکشاهی
• رساله نظام الملک در بیان حکومت
• رساله لوازم‌الاکمنة
• اشعار عربی خیام که در حدود 19 رباعی آن به‌دست آمده‌ است.
• نوروزنامه، از این کتاب دو نسخه خطی باقی مانده‌ است. یکی نسخه لندن و دیگری نسخه برلن
• رباعیات خیام به زبان فارسی که در حدود 200 چارینه (رباعی) یا بیشتر از حکیم عمر خیام است و زائد بر آن مربوط به خیام نبوده؛ بلکه به خیام نسبت داده شده است.
• عیون الحکمة
• رساله معراجیه
• رساله در علم کلیات
• رساله در تحقیق معنی وجود

خیام در ماه
• یکی از حفره‌های ماه به افتخار خیام «عمر خیام» نامیده شده‌ است.
• در تونس هتلی به نام خیام ساخته شده ‌است.
• «انجمن عمر خیامی» در سال 1892 م. در لندن به نام «عمرخیام کلوب» یعنی انجمن عمر خیام تاسیس شد. موسسان این انجمن از نویسندگان و روزنامه‌نگاران انگلیسی بودند. در سال 1893 انجمن مذکور با تشریفات خاصی دو عدد بوته گل سرخ بر سر مزار فیتز جرالد، مترجم رباعیات عمرخیامی گذاشته و سرلوحه‌ای که حاوی این نوشته بود در آنجا نصب کردند: «این بوته گل سرخ که در باغ کیو پرورده شده و تخم آنرا "سیمپسن" از سر مقبره عمرخیامی در نیشابور آورده است و به‌دست چندین تن از هواخواهان ادوارد فیتزجرالد از جانب انجمن عمرخیام غرس شد.»
• شهرک صنعتی خیام در نزدیکی نیشابور به نام خیام نامگذاری شده ‌است.
• نام یکی از ایستگاه‌های قطار که فاجعه قطار نیشابور در آن‌جا رخ داد، خیام نام داشت.
• خیام یکی از موضوعات بحث میان دو تن از شخصیت‌های رمان «گرگ دریا» نوشته جک لندن است.
• وی شخصیت اصلی رمان «سمرقند» نوشته امین معلوف است.
• در سال 1980 سیارکی در کهکشان کشف و به نام خیام (عمر خیام 3095) نام‌گذاری شد.
• خیام یکی از شخصیت‌های داستان «معصومه شیرازی» اثر محــمد‌علی جمال‌زاده است.

 

 مطالب مرتبط 
 
 
  

[ چهارشنبه 90/2/28 ] [ 10:55 صبح ] [ رضا یوسفی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب